:
وقتی هیرودیس فهمید مسیح نجاتدهنده متولد شده است از ترس اینکه مردم پادشاهی او را نپذیرند در کمال شقاوت کودکان زیر دوساله را در بیت لحم کشت و مادران را داغدار نمود تا هیچکس به فکر فروپاشی نظام فاسد و جنایتکارش نیفتد و به رهبر کودک کش فاقد وجدان و شرافت معروف شد و در کمال خفت مرد. در آن روز مردم بیت لحم به یاد فریاد ناله راحیل افتادند.
" فریاد ناله راحیل که برای فزندانش گریه میکند و تسلی نمیپذیرد شنیده شد زیرا که فرزندانش به قتل رسیده اند. " ( متی 2 : 16 و17 )
راحیل مادر یوسف و بنیامین ست که هنگام تولد بنیامین از شدت درد مرد و او را در بیت لحم (محل تولد مسیح) دفن کردند . از آنوقت ناله راحیل سمبل ناله همه مادران داغدار شد.
ارمیاء نبی در دوران اسارت هفتاد ساله قوم ناله راحیل را بیاد آورد ( ارمیا 31 : 15 )
متی در ایام تولد مسیح بخاطر قتل کودکان آواز ناله راحیل را بیاد آورد. ( متی 2 : 17 )
و امروز متاسفانه در ایران ما صدای ناله راحیل که سمبل ناله همه مادران داغدار مملکت مان ست شنیده میشود .
اما در هنگام مرگ راحیل حرکت زیبایی اتفاق افتاد که امیدی برای همه مادران داغدارست و آن اینکه : هر چند راحیل هنگام مرگ با ناامیدی اسم پسرش را " بن اونی " یعنی فرزند درد و رنج نامید ولی پدرش یعقوب بخاطر رویای خدا اسم او را " بنیامین " یعنی پسر اقتدار دست راست من نامید . ( پیدایش 35 : 18 )
تولد عیسی مسیح تجسم کلمه و رویای خدا برای همه انسانهاست تا نسل گرفتار درد و رنج که ( بن اونی ) نامیده شده اند . بخاطر رویای خدا در مسیح به نسل اقتدار و پیروزمند ( بنیامین ) تبدیل شوند .
زیرا در کریسمس کسی بدنیا آمد که در خانه یایروس ناله مادر داغددیده بر روی جنازه کودک دوازده ساله اش را به شادمانی تبدیل کرد .
عیسی در دروازه نایین ناله مادر داغدار برای جنازه پسر نوجوانش را به شادمانی تبدیل کرد . و ناله خواهران ایلعاذر جوانمرگ شده را به خوشی عظیمی تبدیل کرده و گفت من آمده ام تا شکسته دلان را شفا بخشم . گمشدگان را پیدا کرده و افکندگان را بلند کنم .
نکته امید بخش اینست که قبل از" کشتن زندگان" بوسیله هیرودیس. عیسی مسیح بعنوان" زنده کننده مردگان "متولد شده و میگوید بگذارید کودکان نزد من بیایند زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان ست .
در واقع مسیح متولد شد تا ردای شادمانی را بر روی روح نوحه گری و ناله های ما بیندازد و تاج افتخاری بعوض ایام خاکستر شده مان بما ببخشد .
جلیل سپهر
Comments