راننده تاکسی ای می گفت بعداز ظهر جمعه در شروع تعطیلات آخرهفته ، افراد زیادی به مشروب فروشی ها هجوم می برند و تا نزدیک صبح داخل کلوب ها غلغله است، یعنی جای سوزن انداختن نیست همراه با بوی تند الکل، دود، عطر و ادوکلن.
هیکل دارها بعنوان نگهبان جلوی کلوب ها، نون هیکلشونو میخورن. گارسون ها هم چندین برابر شب های دیگه انعام میگیرن. راننده تاکسی ها هم بیشتر از تمام هفته شون پول درمیارن. پلیس ها هم قبض جریمه های باقیمانده شونو تقدیم رانندگان شنگول می کنند.
از خودم پرسیدم آیا شخصی در این شرایط با خودش میگوید : ای وای بازم آخر هفته شد مجبورم دوباره برم کلوب مشروب بخورم!؟ باز باید با دوستام بریم تا صبح بکشیم و بنوشیم و خوش بگذرونیم!؟
نه هرگز، بلکه برعکس، این افراد از اول هفته له له می زنند و ثانیه شماری می کنند که عصر جمعه بشه تا بسرعت آماده بشن و خودشون رو به میکده برسونن و اولین گیلاس رو برند بالا تا سرشون گرم بشه آماده نوشیدن بشن
بیاد آهوی مزمور ۴۲ افتادم که میگوید: “مانند آهوی تشنه که برای نهرهای آب شدت اشتیاق دارد، همچنان ای خدا جان من اشتیاق شدید برای تو دارد که کـی بیایم و بحضور تو حاضر شوم. (مزمور ۴۲: ۱-۲)
تشنگی و اشتیاق بزرگترین عامل حرکت کردن خستگی ناپذیردر زندگی ست مهم اینست که بدانیم مشتاق چه چیزی هستیم ؟زیرا از همان چیز لذت میبریم . بهترین مان را برایش صرف میکنیم . بیشترین ها را در موردش هزینه میکنیم . و در نهایت در آن شکل گرفته و ثمره همان چیز را میآوریم . خواه منفی باشد و خواه مثبت .
آنوقت از خودم سوال کردم : من چطوربه جلسه پرستشی خداوندم میروم ؟ من چقدردر طول هفته مشتاق روز یکشنبه هستم ؟ من چقدر برای داشتن چنین وقتی در حضور خدا هزینه میپردازم ؟
اگر اشتیاق خستگی ناپذیر این عزیزان به کلوب ، و تشنگی تمام نشدنی آهو به آب را همه ما برای رفتن به حضور خدا داشتیم چقدر دنیا زیبا می شد. زیرا حضور خـدا تبدیل کننده شرایط است نه تـخـدیر کننده افکار .
جلیل سپهر
Comments