top of page

درجستجوی معنی




در جستجوی معنی

درین دنیای بی معنی چه معنی ها طلب کردم

به شوق دیـــدن آدم . چه عالــم ها وجب کردم

ز بهر درک معنایـش . کمـر بر همتش بستم

به امید وصالش بین .هزاران روز شب کردم

ز بند نفس خود رستم. نهان را در عیان جستم

به صحرایـش دویدم گـه. ز پـا افتاده تب کردم

طلا انگاشتم او را . شکستم کوه ها بهرش

ندیدم گنج پنـهان را کفـایت بر حلب کردم

ز جمع زاهد و شیخی که خود را پاک می داند

نبردم ره بدین معنا . هزار انگشت به لب کردم

به ناگه دیدم عیـــسایی که مصـلوب گناهان ست

به خونش تلخی زهرم . گوارا چون رطب کردم

در میـخـانه بشکستم . کف میـخـانـه را گشـتم

شراب فیض را دیدم به لطف او طرب کردم

شعر از جلیل سپهر

همدان - فروردین

سال 1367


Comments


bottom of page