هر کسی می تواند خودش را هر آنچه که دوست دارد، تصور کند. مثلا پشت پنجره اتاقش بنشیند و در عالم تخیل گمان کند خلبان است و دارد از کابین هواپیمای در حال پرواز به زمین نگاه میکند. تصویرسازی در مورد باورها، یک مکانیزم فکری بسیار مفید و مثبت است که می تواند به ما انگیزه و انرژی لازم، برای تحقق رویاهایمان را ببخشد . اما فرق بزرگی است بین «رویای واقعی داشتن» با کسی که نشسته برای خودش «خیال پردازی می کند»
اگر تصورات ما مطابق با واقعیت نباشد و زیر بنای اساسی نداشته باشد، بیشتر شبیه خیال بافی های افراد خودشیفته و متوهم می شود، تا کسی که رویای حقیقی دارد. در این صورت داریم بیهوده تلاش میکنیم با حلوا حلوا گفتن دهانمان را شیرین کنیم.
کلام خدا می گوید: “ضعیف بگوید من قوی هستم” این در صورتی ممکن است که شخص ضعیف یک پشتوانه حقیقی داشته و به مرکز اقتدار بالاتر از خودش مربوط باشد. پولس می گوید: “من قدرت انجام هر کاری را دارم در مسیح که مرا تقویت می کند” (فیلیپیان ۴ : ۱۳) همچنین می گوید: “ما ضعیف هستیم لیکن با مسیح که قوت خداست زیست خواهیم کرد” (دوم قرنتیان ۱۳ : ۴) بنابراین تنها بوسیله زندگی در مسیح به عنوان منبع اقتدار است که شخص مسیحی می تواند با تمام ضعف ها و کمبودها یش ادعای قدرت بکند. وگرنه ادعای قوی بودن، تلقینی بیهوده و خودفریبی کاذبانه است .
اقتدار یک مسیحی در تجربیات، استعداد، مدارک تحصیلی، و مقام و عنوان های او نیست بلکه در قدرت تبدیل کننده و تقویت کننده عیسی مسیح است. مهمترین دلیل تولد عیسی مسیح این بود که انسان ضعیف خودش را در پدر آسمانی اش ببیند و بتواند با وجود تمام ضعف هایش با اعتماد بنفس بگوید من قوی هستم » جلیل سپهر
Commentaires