وقتی داود به پادشاهی رسید همواره از خاطرات تلخ شائول رنج میبرد. تا روزیکه با یک عمل خلاقانه برای همیشه بر این خاطرات تلخ غلبه پیدا کرد اما چطور ؟ او ابتدا همه " خاطرات شیرین " یوناتان پسر شائول را بیاد آورد که در کنار ناجوانمردیهای پدرش چقدر در حق داود نیکویی کرده بود. و بخاطر قدردانی از نیکویی های یوناتان پسر او مفیبوشت را خواست و به او سخاوتمندانه نیکویی کرد و از " خاطرات شیرین" زندگی گذشته اش قـدرانی نمود بعد از آن داود آنقدرخود را متمرکز خاطرات شیرین گذشته و برنامه های شیرین امروز و هـدفهای شیرین فردا ساخت که دیگر فرصتی برای فکر کردن به خاطرات تلخ دیروز باقی نماند در نتیجه اقتدار خاطرات تلخ در زندگی اش شکسته و محو گردید . تا آنروز مزامیر داود شکایت و ناله بود ولی از آن روز به بعد شکل پرستشی و ریتم شاد و لذت بخشی بخود گرفت همه ما مانند داود دو نوع خاطرات تلخ و شیرین از گذشته داریم خاطرات تـلــــــخ افرادیکه در حق ما بیرحمانه ناجوانمردی کردند خاطرات شیرین افرادیکه در حق ما سخاوتمندانه دوستی کردند یادمان باشد خاطرات تلخ فراموش نمیشوند فقط باید قدرتش در ذهن ما نابود شود خاطرات تلخ مانند چای تلخ با قند شیرین نمیشود فقط باید آنرا عوض کرد خاطرات تلخ با تاکید بر شکست دیروزتان توانایی امروزتان را فلج میکند درمان چیست ؟ شما میتوانید با متمرکز شدن بر روی " خاطرات شیرین گذشته " هویت و اقتدار " خاطرات تلخ گذشته" را تضعیف و خنثی کنید
شکرگزاری و قدردانی از افرادیکهدر گذشته برایتان خاطرات شیرین بوجود آورده اند تنها پـاد زهــرخاطرات تلخ گذشته است . این تغییر همین امروز میتواند در زندگی ما بوجود بیاید اگر مانند داود قدم برداریم
جلیل سپهر
Comments