فرقی هست بین شخصی که میکروب از بیرون روی دستش نشسته . با شخصی که میکروب از داخل تمام وجودش را فرا گرفته وارد جریان خونش شده و بعضی اعضای بدنش را از کار انداخته است .
شرایط ظالمانه و روابط بیرحمانه دنیای ما گواه این ست که ما انسانها شخص دومی هستیم که ویروس خودخواهی و میکروب زیاده طلبی اخلاق و وجدان و شرافت مان را از کار انداخته و از لحاظ احساسی به کما رفته ایم .
کلام خدا در مورد روابط اخلاقی میگوید :
" تمامی سر بیمارست و تمامی دل مریض . از کف پا تا به سر پر از جراحت و کوفتگی و زخم متعفن است که نه بخیه شده و نه پانسمان و نه درمان "
( اشعیاء 1 : 5 و 6 )
بنابرین مشکل روابط ما خیلی عمیقتر از آنست که با اجرای مراسم مذهبی و تئوریهای فلسفی و نظریه مدعیان زهـد و فتواهای منادیان معنویت تعمیر شود . همانطور که مشکل شخصی که اعضای بدنش از کار افتاده با شستن دست و پا و ضد عفونی کردن و رعایت رژیم غذایی و خوردن ویتامین ها حل نمیشود. بلکه نیاز مبرم به جراحی و تعویض و تبدیل دارد .
به همین خاطر عیسی مسیح به نیقودیموس که یکی از کاهنین بزرگ مذهب یهود بود و برای بحث مذهبی به نزدش آمد گفت :
" آمین آمین بتو میگویم اگر کسی تولد تازه پیدا نکند به هیچ روش دیگری امکان ندارد وارد قلمرو حضور خدا شود. "
( یوحنا 3 : 3 )
دوست عزیز :
انسان ماشین نیست که هر قطعه اش خراب شد بطور جداگانه تعمیر شود. انسان مجموعه بهم تنیده شده ای از فکر و احساس و عواطف و روح و روان و جان ست که دریک جسم واحد قرار گرفته و از یک اتاق فکر بنام مغز مدیریت میشود .
بنابرین وقتی اتاق فکرش مریض باشد همه موجودیتش مریض ست و نیاز به تبدیل و تعویض اتاق فکرش دارد نه تعمیر بعضی از نظریاتش .
این یعنی تولددوباره و خلقت تازه ای که مسیح تعلیم داد .
پس اگر کسی در مسیح باشد تولد تازه ای ست. چیز های کهنه خواهد مرد . اینک همه چیز تازه شده است .
( اول قرنتیان 5 : 17)
جلیل سپهر
Comments