top of page

دردهـایــت را انـکار نکــن


دردهـایــت را انـکار نکــن

زخمهایـت را هـم بیـهوده نپـوشان

بگذار زخمهایـت حـسابی هـوا بخورند

حقیقت های تلخ و شیرین را عریان بـساز

صدای شـکستـنـت را در نطفه خـفـه نکن

فریادهای سالها شنیده نـشده ســردابه دلت را رها کن

بگذار دل شکسته ات از بخار نفس کشیدن هایت دوباره جان بگیرند

بغض مانده در گلویت را بخــراش و خـودت را جـسورانه زنـدگی کن

بگـذار آنانیکه دیروز افتادنت را دیدنـد امروز برخاسـتنت را ببینند

نگـو تنهایم ، زیرا خدا در کلمه مقتدر و زنده اش عیسی مسیح بردرقلبت ایستاده و منتظربرخیزانیدن تو است

برخیز کفشهایت را به پا کن و راه بیفت . برخیز و از فریاد پـر صدا و بغض آرام و صدای چکیدن اشک هایت آهـنگ زندگی بسازوآنرا سخاوتمندانه بنواز چه میدانی کـدام پرنده بال شکسته ای با آواز برخاستنت دوباره جان تازه میگیرد و پرواز کردن را بیاد میاورد و تو برایش قهرمان برخاستن بعد از افتادن ها شده ای ؟

جلیل سپهر


Comments


bottom of page