top of page

رد پای ما بر روی بـرفـها


پدری در نیمه شب زمستانی بعد از خوابیدن بچه ها به آرامی از خانه بطرف مشروب فروشی رفت و حسابی مشروب خورد تا اینکه یک اتفاق عجیب باعث شد آنقدر به حیرت بیفتد که تمام مستی از سرش برود . اتفاق این بود که یکمرتبه برگشت و پسر خردسالش را دید که در کنارش نشسته منتظرست از گارسون مشروب بگیرد .

برق از سر پدر پرید و با خشم و عصبانیت به پسر خردسالش فریاد زد " تو اینجا چکار میکنی ؟ "

پسر به آرامی جواب داد " خواستم پیش تو باشم"

پدر با خشم بیشتر پرسید " آدرس اینجا را کی بتو داده ؟ چطور اینجا را پیدا کردی ؟ "

پسر به آرامی جواب داد " کسی آدرس بهم نداد . وقتی بیدار شدم دیدم نیستی. از خونه بیرون اومدم پاهام رو جای رد پاهای تو روی برفها گذاشتم تا به اینجا رسیدم . البته خیلی دقت کردم رد پاهای پدرم رو گم نکنم . حالا خوشحالم که تونستم پیدات کنم و پیش تو باشم "

حقیقت اینست که فرزندانمان رد پاهایمان را دنبال میکنند و از نظر شخصیتی و خصوصیات اخلاقی فــردا به همان جایی میرسـنـد که ما امروز رسیده ایم . بنابراین بهترست در شخصیت فردی و اجتماعی در سطحی زندگی کنیم که آرزو داریم و تلاش میکنیم که آنها در آن سطح باشند.

سوالات چالشی : آیا حاضرم فرزندم خصوصیات اخلاقی که دارم را داشته باشد؟ آیا حاضرم فرزندم عادتها و نوع رفتاری که دارم را داشته باشد ؟ آیا حاضرم فرزندم ضعف های شخصیتی که دارم را داشته باشد ؟

اگر جواب " نــه " است باید فکر و تلاشی برای رفع این خصوصیات بکنیم زیرا رد پای ما بر روی بـرفـها " واضح تر از حرفها فرزندانمان را راهنمایی میکنند .

جلیل سپهر

コメント


bottom of page