top of page

لطفـا چـتـرت را بـبـنـد 



گاهی باید چترت را ببندی و در زیر باران قدم بزنی و بگذاری حسابی خیس شـوی آنقدر که همه غبار نشسته بر سر و رویت شسته شود و از لباسهای اتو کشـیده و رسمی ات شرشر آب راه بیفتد و بوی ادکلن و عطرت را به بوی باران بهاری تبدیل کند . آنگاه بذر آرزوهایی که سالها در گوشه باغ دلت دفن شده جوانه میزند و زندگی را بیشتر از دغدغه های ذهنی و چارچوبه های تکراری ات تجربه خواهی کرد

همچنین در زیر باران فیض خدا چتر توکل به مراسم مذهبی و اعمال شخصی و کلیشه های شرطی و باورهای تحمیلی ات را ببند و در حضورش بدون هراس از بهم ریختن آرایش زاهدانه ات قدم بزن آنقدر که سیرتت در باران رحمتش خیس شود و گرد و غبار ادعاهایت را بشورد . آنگاه حضور شگفت انگیز خدای عاشق را بیشتر و متفاوت تر از آنچه در بالای منبرها و معابد شنیده ای تجربه خواهی کرد . لطفا درزیرباران حضورخدا چترت را ببند

جلیل سپهر


bottom of page