top of page

کاش عجله نداشتی


کاش عجله ای برای رسیدنها نبود تا لحظه های بودن را زندگی کنیم .

کاش بجای نسیه خوشبختی از دکان تخیل . با نقد واقعیت زندگی کنیم.

کاش بجای نگرانی از جدا شدن ها . از با هم بودن ها لذت ببریم .

کاش خودمان خودمان را ببینیم تا در حسرت دیده شدن نباشیم .

کاش خودمان فریاد درون مان را بشنویم تا از نشنیده شدن رنج نبریم .

کاش خودمان عاشق باشیم تا منتظر نباشیم عاشق مان بشوند .

کاش خودمان هستی را تحقیق کنیم تا گرفتار تقلید کلیشه ها نباشیم .

کاش فکر نداشتن هایمان تبدیل به تمرکز بر روی داشتن هایمان بشود .

کاش آنقدر در خودمان حس احترام داشته باشیم که برای یک جرعه احترام و یک ذره توجه و تایید . چشم مان به دست سلیقه و مزه دهن دیگران نباشد.


آنوقت معجزه تبدیل " کـرم پیله زنده ماندن " به " پروانه زندگی کردن " را تجربه خواهیم کرد . و فارغ از هرگونه اظهار نظر آدم های زمینی . بر فـراز آسمان رویاهایمان به پرواز در میآییم و خودمان را زندگی میکنیم .


این یعنی تولدتازه یافتن . تولدی که تا صورت نگیرد زندگی هرگز آغاز نمی شود . زیرا زندگی تفسیر یک فلسفه نیست . زندگی پژواک تولد تازه است ." پس اگر کسی در مسیح باشد تولد تازه ای ست .چیزهای کهنه درگذشت. اینکه همه چیز تازه شده است " (دوم قرنتیان 5 : 17)


جليل سپهر

bottom of page